سکوت یک زمزمه...
سکوت یک زمزمه...

سکوت یک زمزمه...

بی‌توجهی

   این که نوشتن اینجا چه‌قدر می‌تونه خوب باشه رو نمی‌تونم تعیین کنم. حتی نمی‌تونم به خاطر احساسات متناقضم خجالت بکشم. اینجا تنها جاییه که می‌تونم بگم که احساسات یه دختر به شدت سرکشن ولی همین احساسات سرکش هم می‌تونن به راحتی از بین برن. داستان سرعت ناپدید شدن احساساتمون نیستن. نمی‌تونیم تا ابد انتظار اینُ داشته باشیم که احساساتمون بدون هیچ تغییر یا واکنشی خودبه‌خود تغذیه بشن و همیشه یکسان حس کنیم، کمااین که نمی‌تونیم هم به هر تغییری state احساسات ناپایدار رو تلقی کنیم. باید به یه باوری برسیم. احساسات مثل هر چیز دیگه‌ای نیاز به این دارن که به ثبات برسن. اول سرکشن و تو حضور عدم منطق یا ساختن چنین شرایطی به شدت پررنگ می‌شن ولی وقتی پاسخ درستی بهشون داده‌نشه همون وضعیت تکراری سرخوردگی به وجود میاد.

   اولین چیزی که باعث میشه تمام احساسات سرکش دختری تو یه وضعیت باورنکردنی‌ای دود بشه و بره هوا بی‌توجیه. من ماه‌ها با درد این بی‌توجهی سعی کردم کنار بیام. واسه یه دختر تحمل بی‌توجهی حتی اگه واستون بی‌اهمیت به نظر می‌رسه سخته. اولین بارُ به حساب این می‌تونن بذارن که حواستون نبوده ولی وقتی تکرارش کنین فقط یه معنی می‌تونه داشته باشه. بی‌توجهی یه سمه. دخترایی که با وجود بی‌توجهی کردن بهشون، بهتون پایبند بمونن دخترای شاد و خوبی نیستن. اونا احتمالا منتظر فرصت مناسبن که ازتون انتقام بگیرن. این که خیلی وقتا آقایون ادعا می‌کنن دخترا بی‌وفایی می‌کنن و خیلی زود فراموش می‌کنن غالبا به خاطر اینه که خودشون حواسشون نیست چه‌طور برخورد می‌کردن. بی‌توجهی سمیه که کم‌کم رابطه‌اتونُ تیره می‌کنه. بی‌توجهی باعث میشه تمام زحماتی که واسه ساختن یه عشق جذاب کردین تو یه بازه کوتاه از بین بره. سیاه بشه، تلخ و تاریک تا جایی که دیگه نشونی از عشق باقی نمونده و دخترک رفته.

   من نمی‌تونم با بی‌توجهی کنار بیام. از کل یه رابطه توجه می‌خوام و وقتی قسطی بهم داده‌بشه ازش متنفر می‌شم. همیشه یه باوری گوشه ذهنم هست که اگه تا الان بدون مردی زندگی کردم بعد از اینم می‌تونم. نمی‌تونم باور کنم که بی‌توجهی ملت ادا درآوردنه...



پی‌نوشت: می‌دونم آشفته‌نویسیه. امروز عاشقم و فردا فارغ. می‌دونم تناقض‌گوییه. شقایق می‌گه عادیه. من دیگه نمی‌دونم چی عادیه چی نیست. خلاصه که ببخشین...

نظرات 4 + ارسال نظر

اره. نمیدونم چم میشه. توجهم کم میشه

چه تلخ...
واقعا چه تلخ...
کاش یه جوری باهاش کنار بیای...

من خیلی سخته واسم توجه به کسی که باهاش تو رابطم
همیشه کار دستم داده

بهش توجه نمی‌کنی؟
مگه میشه؟

ثنا 1396,09,10 ساعت 09:31 ب.ظ http://mashang-malang.blogsky.com

اره بی توجهی‌‌مسئله مهمیه .
برای هر دو‌طرف ازار دهنده س ...‌چه دختر چه پسر .
شاید بخاطر ترس از همین چیزاست که نتونسم یکبار دیگه وارد رابطه بشم.

خب نمیشه از ترس تصادف نرفت تو خیابون :)
ولی بی‌توجهی واسم خیلی دردناکه...

beny20 1396,09,10 ساعت 08:14 ب.ظ http://beny20.blogsky.com

نمی دونم شاید هنوز نمی دونی چی‌ می خوای ...

خیلی وقتا به این فکر می‌کنم. شاید واقعا نمی‌دونم چی می‌خوام...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد