ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
اول این که این روزا همه دارن درمورد نهنگ آبی حرف میزنن. از عوارضش و بدیهاش که بگذریم چیزای بیشتری هم واسه گفتن درموردش هست. مثلا این که کسی که ادعا کرده که سازنده بازیه اگه واقعا دانشجوی اخراجیه روانشناسی باشه درواقع باید خیلی آدم باحالی باشه که اینقدری برنامهنویسی بلده که از قبلش ملت خودشونُ بکشن و البته هوشش ستودنیه :))
دوم این که دیشب یه خواب دیدم. جالبه که مدتها بود که بهش فکر نکرده بودم. البته درستتر اینه که بگم اونجوری که تو خواب دیدم بهش فکر نکرده بودم. ولی انگار از پس سالها گمگشتگی یهو تو اولین فرصت سر بلند کرد که بگه: آره منم هستم و تو نمیتونی تا ابد قایمم کنی یا ازم فرارکنی. نمیخواستم ازش فرار کنم، واقعبینانه میخواستم تمومشکنم.ظاهرا تمومشدن خیلی از موقعیتی که دارم فاصله داره...
به فرشته میگم: سحر تنهامون گذاشت. میگه: آره تنها موندیم...
فیالحال سحر تنهامون گذاشته. تنهاییم. کسی نیست پناهمون بده. آواره شدیم. کسی نمیخوادمون. تنهایی تمومشدن نیست ولی تهی شدنه. خالی شدنه. ترسُ بعد مدتها زنده میکنه. دردُ دوباره جون میده. وقتی کسی انتخاب میکنه به نبودنت مقایسه مثل خوره میوفته به جونت. من این راهُ قبلا تو تلخترین شکلش رفتم. الان دوباره منم و این راه نرفته. ترس از ترسناک دیدهشدن. ترس از این که چندنفر دیگه قراره یه روز تنهات بذارن. ترس از تمام شدن و من اندکاندک قبل از این که کسی حتی حسش کنه تمام شدم...
راستش با تمام وجودم میخوام دیگه درمورد شهاب ننویسم اما چیزی تو همین وجودم مانعم میشه. انگار که منتظر اتفاق خلاف قاعدهای باشه. نه منتظر معجزه نیستم. فقط چیزی که از این مخمصه نجاتم بده. میدونم ابلهانهست ولی گاهی وقتا فهموندن سادهترین مسائل به خودت، فقط به خودت، سختتر از چیزیه که به نظر میرسه...
پینوشت: اگه کسی میدونه چهجوری میشه نهنگآبیُ گیر آورد بهم بگه :)
ولی خب اینجا بخوام بگم زیاد میشه ،
خلاصه ای میگم که این بازی رو درست کرد ،
تا از آدم های مشکل دار جامعه کم کنه ..
و سبک این بازی کلن آنلاینه ، 50 مرحله داره که ،
همش شما رو وادار می کنه به انجام کار ،
حالا یا با تشویق یا تهدید ،
ولی خب کم کم آروم آروم به خودکشی میبرت ،
مرحله آخر میگه بپر وخلاص :/
آخه یه جورایی ناجوانمردانهست...
هر کسی تحت چنین فشاری باشه دیر یا زود خودشُ میکشه...
فکر نکنم خیلی تو حذف ضعیفا کمک کنه...
همه رو حذف میکنه :)))