دخترک وبلاگ‌نویس (قسمت دوم)

   جذاب به نظر می‌رسید. انصافا مشتاق بودم بدونم چه جور دختری می‌تونه توانایی جذب پسری مثل شهابُ اونم تحت عنوان بلاگر داشته باشه. با اشتیاق رفتم سراغش. شیرجه زدم تو پستاش. اولش فقط داشتم می‌خوندم. همین که بیشتر می‌خوندم چشام کمتر و کمتر برق می‌زدن و ناامید شدم. بلاگر معروف واقعا چنین دختری بود؟ چه‌طور می‌تونست این‌جوری منُ به سخره بگیره! از پس تمامی بحثای فلسفی و به چالش کشیدنای من واقعا چه‌جوری ازم انتظار داشت مهملات دخترک غریبه‌ای رو بپذیرم؟

   عصبانی شدم. خیلی زیاد. پستای دخترک به طرز فجیعی رو اعصابم بودن. عصبانیم کرد. تو یه بازه کوتاه هر اون‌چیزیُ که ازش انتظار داشتم با خاک یکسان کرده بود.

   سراغ شهاب رفتم. از کوره دررفته بودم بهش پریدم که واقعا منظورش چی بوده که ازم خواسته وبلاگ دخترکُ بخونم. هیچ تمایلی نداشتم که بدونم دخترک چه‌جوری از روابط جنسیش می‌نویسه و به خودش حق می‌ده همزمان با چندتا مرد رابطه داشته باشه و بدتر از همه‌اشون از چیزایی دفاع کنه که حتی تعاریف درست انسانی ندارن! واقعا طالب چنین روابطه؟ باشه بحثی نداریم. می‌تونیم ادامه ندیم. از اولشم شروع کردنش اشتباه بود.

   همین جوری داشتم واسه خودم عصبانی می‌بریدم می‌دوختم و هی واسه خودم حرف می‌زدم. شهاب هیچ‌وقت بابت کاری که کرده بود عذرخواهی نکرد. تنها چیزی که از مکالمات اون‌شب نصیبم شد یه انتظار مسخره واسه تموم شدن تعطیلات و برگشتن به دانشگاه و شنیدن اظهارات حضرت والا بود.

   بعدها بارها به وبلاگ سر زدم. خوندمش‌. همه‌ی پستاش. اون‌شب خیلی زود عصبانی شده‌بودم. شهاب بارها بهم گفت که باید از اول بخونمش. باید همه‌اشُ بخونم. ولی اون‌شب عصبانی بودم. نمی‌خواستم حتی کلمه‌ای درموردش بخونم. بارها و بارها وبلاگُ زیر و رو کردم. تمام پستا. تمام کامنتا. بعدها بارها خواستم بابت واکنش اون‌شبم به خودم حق بدم. بارها از عصبانیتم پشیمون شدم. بارها به خودم حق دادم. درموردش تو اینستا نوشتم. همه ازم پرسیدن چه‌خبره؟ به هیچ‌کسی جواب ندادم. بعد اون‌شب سعی کردم با چنین مسائلی آروم‌تر کنار بیام ولی همچنان از دست شهاب عصبانی بودم.

نظرات 4 + ارسال نظر
Beny20 1396,06,23 ساعت 05:58 ب.ظ http://beny20.blogsky.com

سلام ..
والا راستشو بخوای من دوست باحال زیاد دارم ،
ولی اخلاق هایی که شبیه شهاب باشه رو خوشم نمیاد ،
چون شخصیت باز هستن ، و‌ همچی ازشون بر میاد ،
و خیلی راحت می تونه به هدفی ک می خواد ببرت ،
بدونی ک خودش گیر بیوفته ... و از همه مهم تر ،
ما پسرا بعضیامون خیلی شاخ ب نظر میام و خاص ،
ولی باور کن هیچی نیستیم ، فقط ب نظر میایم .

کمتر پسری این‌قدر صادقانه برخورد می‌کنه :)

رضا 1396,06,13 ساعت 12:58 ب.ظ

اینا بهونس خانوم

حق باتوئه :)
پستش کردم :))

رضا 1396,06,12 ساعت 07:49 ب.ظ

جواب بقیه سوالام کو که؟

تو کامنت جا نمیشه...
مفصله :)

رضا 1396,06,11 ساعت 10:01 ب.ظ

چرا اینقد بهت برخورد؟ چرا انتظار عذرخواهی داشتی؟
لینگ بلاگش کو؟:دی

وبلاگشُ بخون :)
beingdoxtar.blogspot.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد