ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
کاملا اتفاقی با موج مخالفتها واسه تعطیل کردن وبلاگم مواجه شدم. برای این که این امر محقق نشه و دوستایی رو که پیدا کردم از دست ندم تصیم گرفتم چند تا تغییر کوچولو ایجاد کنم و تقریبا تو یه شرایطی شبیه روزانه نویسی بنویسم.
۱. اول این که من به احتمال زیاد از یه یارو جدیدی خوشم اومده و بیشتر نوشتههام مربوط به ایشون و اتفاقات روزانهام که بیشتر با اون سپری میشه، میشه.
اولین درخواستم اینه که لطفا منُ قضاوت نکنین. از آخرین باری که شهابُ دیدم ماهها میگذره و من خیلی وقته که حتی باهاش کوچکترین مکالمهای نداشتم. اینُ حق طبیعی خودم میدونم که با مرد دیگهای درصورت امکان دوست بشم و خودمُ سانسور نکنم.
۲. دوم این که بابت ناقص موندن داستان شهاب با تمام وجودم ازتون عذرخواهی میکنم و اگه امکان این باشه که داستان منتشر بشه حتما شما اولین مرجعی هستین که باقی داستان رو واسش تعریف میکنم وگرنه تحت هیچ شرایطی دوست ندارم دوباره به جو داستان برگردم.
نکتهای که در این باب هست اینه که من در خلال داستان شهاب با انواع و اقسام قضاوتها مواجه شدم. کمااین که خیلی سعی کردهبودم شهابُ غول بیشاخودم و خودمُ بره مظلوم نشون ندم اما دوستای زیادی بودن که نسبت به شهاب کملطفی کردن و خیلی وقتا حتی به خود من بیاحترامی شد. اما خب داستان شهاب تموم شده. دوست ندارم ایناتفاق دوباره بیوفته.
۳. احتمالا بخش نظردهی رو تعطیل کنم. یعنی با این که میتونین واسم کامنت بذارین ولی من تایید نخواهم کرد. درنتیجه تو یه فضای خصوصیتر میتونین باهام صحبت کنین. فکر کنم اینجوری بهتر باشه و آزادانهتر برخورد خواهید کرد.
البته باید بگم هنوز سر این قضیه به نتجیه نرسیدم و اگه متقاعدم کنین که شرایط فعلی بهتره به راحتی میتونم منصرف بشم.
۴. آخرین نکته این که از این دوست جدید فقط به عنوان آقای دوست نام میبرم :)
به نظر منم کار خوبی میکنی.
کامنتارو هم نبند -_-
چشم چشم :)
به نظر من که بهترین کاروو انجام میدی
=)))
خیلی خوشحالم که برگشتی به نوشتن لیلی .
اما بخش کامنت قلب وبلاگه اصن =)) چرا خصوصیش میکنی؟
و روزانه نویسی بهت کمک میکنه بیشتر خودتو ببینی و به جزئیات ظریف زندگیت دقت کنی و بنویسیشون .
مرسی عزیزم =)
خیلی تو تصمیمم موثربودی:)
واسه کامنتها هم تصمیمی نگرفتم هنوز...
ولی با این که عمومی هم باشن مشکلی ندارم :)
ایول :)
روزانه نویسی خیلی خوبه، فکر آدم خالی میشه. از فاز احساسی در میاد و منطقی تر تصمیم میگیره. واسه من که اینجوره.
اتفاقا یکی از مهمترین دلایلم واسه این که میخوام روزانه بنویسم همینه...
دومیش به خاطر اتفاقاتیه که داره واسم میوفته...
مرسی :-)