ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تو اصول آرایشی برای خانومها تاکید میشه که اگه خطچشم میکشن و سایه تیره استفاده میکنن هیچوقت نباید از یه رژ قرمز واسه لباشون استفاده کنن. به عنوان یه اینستاگرامر معمولی اینُ بارها تو تبلیغات زیبایی دیدم که لبای زنی که به عنوان نماد زیبایی نشون داده میشه به طرز غریبی قرمزه و چشاش تا جایی که ممکنه بوده سیاه! انگار که تبلیغات برای جذب آقایون باشه! فکر میکردم پیجایی که میخوان لوازمآرایشیشونُ بفروشن ترجیح میدن مخاطبای زن داشته باشن! چهقدر نشون دادن زنی که آرایشش به طرز ترسناکی معنی تلخی میده میتونه واسه فروش یه شرکت تولید کننده سودآور باشه؟ چرا باید اینجوری وسایلاشونُ بفروشن؟ چیزی که از زنها جامعه میبینن همنیه؟ این که انتظار میره ما هم چنین آرایشی داشتهباشیم تا به عنوان نماد زیبایی شناخته بشیم!
شبکههای اجتماعی به این شکل گسترده باعث میشه که اشتها و سلیقه ما به شدت وابسته به چیزی که میبینیم باشه. هر روز عکس غذاهای بزرگ و زشتی رو میبینیم که حتی نمیدونیم چهجوری باید بخوریمشون ولی هممون دوستشون داریم. غذاهایی که یه من پنیر روشونه و منُ به شدت یاد کارتون "ابری با احتمال بارش کوفته قلقی۱" میندازن. دچار بیماری پایانناپذیر خوردن میشیم. بیماری درمانناپذیر به نفع سیستم سرمایهداری. هرروز عکس لباسایی رو نگاه میکنیم که لختتر و لختترن. به نظرمون خوشگلن ولی هر چی بیشتر پیش میره شکل لباسا شبیه لباسای بدوی قبیلههای آفریقایی میشه! آره جنس پارچه و الیافشون قشنگترن، قبول دارم، ولی داریم عادت میکنیم بدون این که ذرهای به اتفاقاتی که دوروبرمون میوفته دقت کنیم سلیقهای رو که بهمون تحمیل میکنن بپذیریم. شرکتهای مدلینگ و طراحی لباس هر ساله برای داشتن سهم بیشتر دارن رقابت میکنن. انگار که بخوان یه مشت گوسفند خرید و فروش کنن! ما که از چیزی خبر نداریم فقط همون چیزی رو که به خوردمون میدن قبول میکنیم.
آره واقعا آره
من که با این وضع نمیخوام بچه دار شم
منم نمیخوام...
با این که عاشق بچههام و خیلی خیلی دوست دارم موجودی داشته باشم که بهش شکل بدم و سالها بعد بهم بگه که هر چیزی که هست انتخابای خودشه، همین قدر خشن و تند باشه ولی واسه خودم باشه، بازم ترجیح میدم که بچهدار نشم...
دنیا داره این اشتباهُ مکررا تکرار میکنه من تکرارش نمیکنم...
حرفای دل منو زدی
درود بر تو
ما که هر چی شبکه اجتماعی داشتیم پاک کردیم رفت، والا خللی در زندگیم ایجاد نشد
کار وقتی بالا میگیره که ببینی یه سری این چیزا رو درک میکنن اما اهمیت نمیدن. میگن عیب نداره بذار بکنن، نمیخوان مبارزه کنن
متاسفانه یکیشون دوست دخترمه :)) که همیشه سر این قضیه دعوا داریم با هم
آره کمابیش از این قبیل آدما دیدم...
نمیدونم باید چی کار کرد یا چهجوری با این پدیده مقابله کرد، ولی میدونم نباید ساکت نشست. حداقل خودمونُ که نجات بدیم از این مهلکه...