سکوت یک زمزمه...
سکوت یک زمزمه...

سکوت یک زمزمه...

آهنگ خوب بگوشیم :)

این بار به سلیقه شهاب بگوشیم :))))


نامه

محسن نامجو



پی‌نوشت:‌ به شخصه غیر از چندتا از آهنگای خاص از نامجو رو دوست‌نداشتم ولی این آهنگش خیلی خوبه...

نظرات 8 + ارسال نظر
beny20 1396,11,10 ساعت 01:33 ق.ظ http://beny20.blogsky.com

داره دانلود میشه

به سلامتی :)))

هژار 1396,11,04 ساعت 02:36 ب.ظ http://hazhaar.blogfa.com

مگه میشه شعر از حافظ باشه و صدا از نامجو، و اون آهنگ بد باشه؟ :/

امکان نداره :)))

امیر 1396,11,04 ساعت 10:58 ق.ظ

بایدم نوشتنت نیاد . نوشته هات همه خیالات خودتن . لطف کن تو نوشته های شخصیت دروغی از زندگی دیگران که خبر نداری ازشون ننویس .

باشه...
لحاظ می‌کنم...

شایان 1396,11,02 ساعت 12:04 ب.ظ http://florentino.blogsky.com

چند روز پیش دانلود کردم ولی گوش ندادم فعلا...گفتم که حلال کنی!

عزیزمممم...
راحت باش...
من که دوستش داشتم امیدوارم تو هم دوستش داشته‌باشی...

احسان 1396,11,02 ساعت 10:38 ق.ظ

من یه آدم محطاطم. هی تو ذهنم این قبیل جملات چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی و .... تکرار میشه، یعنی سعی میکنم خودمو تو شرایط ریسکی نزارم، یه خرده الان کمتر شده، یعنی تنم برا بعضی چیزا شروع به خارش کرده. ولی باز کمابیش همون شکلیم. فک میکنم برا همینه که اتفاق چندانی نمیوفته تو زندگیم.
یا حتی اگه بیوفته اونقدر تو ذهنم پیچیده میشه که خودمم نمیتونم درست و حسابی بیانش کنم.

خب احتمالا سکوت زندگیت به خاطر محافظه‌کاریته :)))
من یه خورده شاید کله‌شق‌تر باشم...
ولی نه خیلی...
یه ذره که روزام خالی نباشه :))
سعی به توصیف کردن به مرور باعث میشه حتی یه جمله ساده بتونه کاری کنه داستان بنویسی ازش...

احسان 1396,11,01 ساعت 11:52 ب.ظ

یه دور وبلاگتو سریع نیگا کردم، وای دختر چطور از هر‌اتفاقی یه داستان ساختی؟؟؟؟
من اصلا به اتفاقات به این دید نگاه نمیکنم. نمیدونم چرا. اصلا انگار با من هستن. از بیرون میتونم نگاه کنم به مسایل و مشکلات و ... ولی اصلا نمیتونم از اتفاقات داستان بسازم.
شایدم زندگی من خیلی یکنواخته؟!

نه نه...
لزوما به معنی یکنواخت بودن نیست...
من ۷۰% از روزای سال غر می‌زنم که روزام خالین...
ولی این که میگی اتفاقاتُ داستان می‌کنم صرفا برای اینه که جزئیات بیشتر از چیزی که معموله یادم می‌مونه. شروع می‌کنم به تعریف‌کردن و حالا این‌جوری یه داستان میشه. مسلما تو زندگی تو هم اتفاقاتی افتادن که ارزش نوشته‌شدن داشته‌باشن...

احسان 1396,10,30 ساعت 09:52 ب.ظ

الان داری زمزمه رو سکوت میکنی؟!

آره :)))))

احسان 1396,10,30 ساعت 02:36 ق.ظ

هستی ولی نیستی

هستم فقط نوشتنم نمیاد...
یه خورده‌ام که امتحاناتم سبک‌تر شدن راحت‌تر می‌تونم بنویسم...
شایدم یه مدتی چیزی ننویسم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد