سکوت یک زمزمه...
سکوت یک زمزمه...

سکوت یک زمزمه...

۲۶ خرداد ۱۳۹۶

تکمیلی


قاعدتا باید ازم بپرسین که شخصیتای داستانم واقعین یا نه؟

باید بهتون بگم که شخصیتا صددرصد واقعین. همه‌اشون هستن. درست همون قدر که من واستون می نویسم هستم. بدبختانه یا خوشبختانه این اسامی هم متعلق به خودشونه. چیزایی هم می نویسم داستان زندگیشونه که موازی با داستان زندگی من پیش میره.

من لیلی ام. دانشجوام. تو خوابگاه زندگی می‌کنم. زهرا و شقایق و سحر هم‌رشته ایمن. همگی خوابگاهی‌ایم. محدثه و فرشته هم خوابگاه زندگی می‌کنن ولی رشته هاش با ما‌ فرق داره. شهاب و نیما خیلی دوستن. ۱۲_۱۳ سالی می‌شه که با هم رفیقن. شهاب خوابگاهیه ولی نیما خونه داره. شهاب و نیما هم‌رشته این...

اینا دوستای منن. راجع بهشون می نویسم...

زندگیمون...

مشکلاتمون...

خوشیامون...

ناراحتیامون...

لبخندا و گریه‌هامون...

:)

نظرات 1 + ارسال نظر
رضا 1396,04,25 ساعت 10:32 ق.ظ http://narrow-shouldered.blogsky.com

@midnight_rambler
والا فقط یه سوال بود دیگه. آدم خاصی نیستم. بعد که بهت ثابت شد اون کسی که فک میکنی نیستم این کامنتو پاک کن. من انصافا دیگه نمیدونم با چه لحنی کامنت میذاشتم بهتر بود.

ببخش تند برخورد کردم...
روزای خوبی نیستن واسم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد