سکوت یک زمزمه...
سکوت یک زمزمه...

سکوت یک زمزمه...

بازی بازی با آهنگا :)

   به رسم روزهایی که وبلاگ‌نویسی بیشتر برام رونق داشت، دیشب هم پشت میزم نشستم و وقتی که اتاقم فقط با چراغ‌مطالعه روی میزم نیمه‌روشن بود، سعی کردم چیزی بنویسم. تلاش‌های اولیه‌ام واسه نوشتن چیزی که بعد از چنین غیبتی ارزش پست‌شدن داشته‌باشه واقعا بی‌حاصل بود. حتی وسطش رشته افکارم پاره و دیگه بعدش سعی نکردم چیزی بنویسم. آخرشب وقتی شقایق ازم درمورد پستم پرسید هر چیزی که می‌خواستم بنویسم و نتونستم بنویسمُ بهش گفتم. بهش گفتم:

می‌خواستم بگم روزا رنگ دارن، صدا دارن، بو دارن.

می‌خواستم بگم روزامون رنگ و بوی آهنگایی رو می‌گیرن که تو اون بازه‌ها گوششون می‌کنیم. بوی آدمایی رو می‌دن که باهاشون وقت می‌گذرونیم. رنگ چهره‌هایی رو می‌گیرن بیشتر می‌بینیمشون. صداهاشون که ثبت می‌شن. رد نگاهشون رو خاطر ساعتامون جا می‌ندازه.

روزا صدا دارن. کتابا صدا دارن.

می‌خواستم بگم "روزی به درازای یک قرن" یه آهنگه از گروه پالت به اسم "خسرو و شیرین". صدای سرد مهتاب تو شب بیابون.

می‌خواستم بگم "یک‌مرد" یه آهنگه بی‌کلامه به اسم "the winter".

می‌خواستم بگم "where time goes" همیشه بوی رفتن میده.

می‌خواستم بگم روزایی بودن که واسم رنگ "the blue hour" از "federico albanese" داشتن.

می‌خواستم بگم روزایی بودن که زندگیم به تلخی و شیرینی "another love" از "tom odel" بود.

می‌خواستم بگم روزایی بودن که مزه اشک داشتن و "great american novel".

می‌خواستم بگم روزایی بودن که واسم رنگ "gloomy sunday" بودن.

می‌خواستم بگم دقیقه‌هایی بودن که بزرگ‌ترین تفریحم گوش دادن به "celine" بود یا حتی "four dimension".

می‌خواستم بگم دقیقه‌هایی بودن که با بوی تند کلمات ناآشنای آدمای آشنا و آهنگی که حسرت شنیده‌شدنش رو تو اون لحظات به گور خواهم برد، پر شد "time 'inception'".

می‌خواستم بگم نوشتن از شهاب همیشه بوی "var" میده و حتی خیلی وقتا "سکوت سرد زمان".

می‌خواستم بگم شقایق عزیزم تو همیشه واسم "celine" بودی.

می‌خواستم بگم خودم همیشه "the bliue hour" بودم.

می‌خواستم بگم این روزا تماما "the winter" ام و گاهی شاید "unbound".

می‌خواستم بگم آهنگای زیادی هستن که دیگه نمی‌تونم گوششون کنم. آهنگایی که طعم تلخ پس‌زمینه مشترکی که با آدمای مختلف داشتم اذیتم می‌کنه. آهنگایی مثل "searching for home" یا "gloomy sunday" یا "migrants" یا خیلی وقتا "the dream" از "carlos cipa" یا بازم "dream" از "imagine dragons".

می‌خواستم بگم خیلی وقتا دلم واسه آهنگایی مثل " day i" یا "belle" یا "made to dream" یا "آسمان هم زمین می‌خورد" یا "نامه" و ... تنگ میشه.

روزایی که واسه من این‌شکلی پر می‌شن...



خسرو و شیرین - پالت

the winter - balmorhea

where time goes - takahiro kido

the blue hour - Federico Albanese

another love - tom odel

great American novel - max jury

gloomy Sunday - kalmár pál

Celine - Federico albanese

four dimension - Ludovico Einaudi

time - hans zimmer

var - Sigur ros

سکوت سرد زمان - محمدرضا شجریان

unbound - he and his friends

searching for home - dustin o'halloran

migrants - federico albanese

the dream - Carlos cipa

dream - imagine dragons

day I - ólafur arnalds

belle - zaz

made to dream - Jackie evancho

آسمان هم زمین می‌خورد - چارتار

نامه - محسن نامجو


نظرات 2 + ارسال نظر
beny20 1396,11,26 ساعت 11:53 ق.ظ http://beny20.blogsky.com

از اون پست هایی بود که خاطرات ازش چکه می کنه ،
پر از گذشته و پر از لحظه هایی که شاید دیگه برنگرده ...

آرههه...
هعی...

احسان 1396,11,22 ساعت 10:01 ق.ظ

دقیقا آهنگا یه پس زمینه ای از موقعیتی که توشون بودی رو یادت میارن. لایک


مرسی :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد